درخواست فیلم دانلود سریال جدید دانلود فیلم ایرانی دانلود فیلم خارجی
  • سوشال پال - معتبرترین سایت خرید فالوور اینستاگرام

    سوشال پال - معتبرترین سایت خرید فالوور اینستاگرام

  • خداحافظی....سعیده(مدیروبلاگ)

    خداحافظی....سعیده(مدیروبلاگ)

  • ریاضی دانشگاهی

    ریاضی دانشگاهی

  • ریاضی دانشگاهی

    ریاضی دانشگاهی

  • نکاتی برای معلمان جوان

    نکاتی برای معلمان جوان

  • نکاتی برای معلمان جوان

    نکاتی برای معلمان جوان

  • علت خودکشی معلمان ریاضی

    علت خودکشی معلمان ریاضی

  • تدریس موفق

    تدریس موفق

  • اعلام نتایج نیمه متمرکز

    اعلام نتایج نیمه متمرکز

  • اثبات نحس نبودن عدد 13 در قرآن

    اثبات نحس نبودن عدد 13 در قرآن

تبلیغات در سایت تبلیغات در سایت

سلام دوستان وهمکاران عزیز....


کارت دانشجویی دانشجومعلمان پردیس ما(پردیس فاطمه الزهرای تبریز) چن روز پیش به دانشجومعلمان تحویل داده شد.....


از این بابت خیلی از مسئولان به خصوص رئیس زحمت کش پردیسمون تشکر میکنیم.....


مشخصات ذکر شده در این کارت را باتوجه به درخواست همکاران مینویسم...

نام ونام خانوادگی

پردیس محل تحصیل

رشته

شماره دانشجویی

کدملی

 فقط یک مشکلی که این کارت ما داره اینه که الکترونیکی نیست....


توضیحات بیشتر / دانلود

معلم خوب

پست شماره 320

ويژگي هاي یک معلم خوب در تفکر ابن سينا

 


                                                                                              

توضیحات بیشتر / دانلود
  • تاریخ ارسال : جمعه 12 مهر 1392
  • بازدید : 111 مشاهده

زندگی نامه علامه امینی

زمین و آسمان تبریز نورباران بود. بوی گل محمّدی در فضای شهر پیچیده بود بوی بهار می آمد. تبریز در شبی رؤیایی به سر می برد. صدای حمد و تهلیل و تکبیر از همه جا بلند بود.

توضیحات بیشتر / دانلود

معلم..

پست شماره 317

 

معلم عصبی دفتر رو روی میز كوبید و داد زد: سارا ...

دخترك خودش رو جمع و جور كرد،

 سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم كشید

و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم كه از عصبانیت شقیقه هاش می زد،

تو چشمای سیاه و مظلوم دخترك خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نكن ؟ هـــا؟!

 فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت كنم!
دخترك چونه ی لرزونش رو جمع كرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:

خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری كنیم كه دیگه از گلوش خون نیاد...

 اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشك بخریم كه شب تا صبح گریه نكنه...

اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره كه من دفترهای داداشم رو پاك نكنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...

معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و كاسه اشك چشمش روی گونه خالی شد . . .

 

توضیحات بیشتر / دانلود